تاریخ جنبش زنان؛  ۸ مارس ۵۷ نخستین اعتراض رادیکال به حکومت خمینی از سوی زنان

جولای 6, 20240 comments

در روز ۱۷ اسفند ۱۳۵۷کمتر از یک ماه پس از خیزش سراسری که به حکومت پادشاهی در ایران پایان داد، خمینی خواستار رعایت حجاب برای زن‌ها شد. وی در سخنرانی‌ای که در شهر قم ایراد کرد، از دولت موقت بازرگان خواست تا انقلابی عمل کند. خمینی گفت «وزارت‌خانه‌ها و دفاتر دولتی درست مثل زمان طاغوت، به‌خاطر وجود زنان برهنه به گناه آلوده است.» وی همچنین گفت «زنان تنها در صورت رعایت حجاب اسلامی می‌توانند در این مکان‌ها به کار خود ادامه دهند.»

هفته پیش از روز جهانی زن، شایع شده بود که قرار است «قانون حمایت خانواده» لغو شود.  دفتر خمینی، در واکنش به استعلام «شخصی ناشناس» از وزارت دادگستری، طی فرمانی اعلام کرده بود که این قانون، خلاف شرع اسلام است  و لغو رسمی آن را خواستار شده بود.

صبح روز هشت مارس که که قرار بود پس از ۵۰ سال نخستین مراسم علنی روز ِ جهانی زن برگزار شود، زنان معترض به فرمان حجاب٬ خیابان‌های شهر تهران را تسخیر کرده بودند درگیری بین زنان و گروه‌های حزب الله نیز آغاز شده بود.  تعداد شرکت‌کنندگان و فضای ملتهب، سازماندهندگان مراسم در دانشگاه تهران را سخت غافل‌گیر کرده بود. زنان حاضر در سالن به سختی می‌توانستند ساکت بنشینند و به سخنرانی گوش دهند. کسی به شنیدن تاریخچه هشت مارس یا اعتصابات زنان در نیویورک علاقه‌مند نبود و به سخنران‌ها فشار می‌آوردند تا به نگرانی‌های عاجل‌تر زنان بپردازند. جمعیت زنان به‌طور خودانگیخته رای دادند که به راهپیمایی اعتراضی بروند و تالار دانشکده فنی دانشگاه تهران را ترک کرده و به خیابان‌ها ریختند. برف سختی می‌بارید و اکثر شرکت کنندگان چتر به‌همراه نداشتند. 

هشت مارس ۱۳۵۷ را باید نقطه عطفی بسیار مهم در تاریخ انقلاب دانست، از این‌رو که زنان نه تنها عامل اولین کشمکش سیاسی پساانقلابی شدند، بلکه با به راه انداختن نخستین مخالفت رادیکال با رهبر انقلاب، برای اولین‌بار اقتدار وی را سخت به چالش کشیدند. اعتراض آنها تنها متوجه دولت بازرگان نبود، بلکه خود آیتالله خمینی را هدف گرفته بود. در حجاب کردن زنان برای خمینی نماد استقرار مجدد هویت اسلامی و تداوم فرهنگی آن بود که تحولات اجتماعی دوران پهلوی٬ آن‌را مختل کرده بود. اعتراض زنان، از سوی دیگر، نشان‌گر اراده آن‌ها برای مقاومت علیه جریان نوظهور بنیادگرایی‌ای بود که احساس می‌شد.

رویداد هشتم مارس طلیعه پیدایش نخستین جنبش مستقل و نیرومند زنان در تاریخ نوین ایران بود. تقریبا در همه نهادها و شرکتهای دولتی، خصوصی و نیمه‌خصوصی، دانشگاه‌ها، دبیرستان‌های دخترانه، بیمارستان‌ها و وزارتخانه‌ها، ده‌ها انجمن و گروه زنان تأسیس شد. 

در روز سوم اعتراضات و پیش از گردهمایی عظیم مقابل وزارت دادگستری، اعلامیه‌ها و نامه‌های حاکمیتی بسیاری از انجمن‌ها و سازمان‌های سیاسی مختلف خوانده شد و بیانیه‌ای هشت ماده‌ای نیز صادر شد. این بیانیه، خواستار برابری بین زنان و مردان در حقوق قانونی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، و نیز آزادی‌های بنیانی و تضمین شده برای همه بود. امنیت شغلی نیز یکی از مطالبات بود. به‌خصوص بند اول و هشتم، به فوری‌ترین و ضروری‌ترین دغدغه‌ زنان می‌پرداخت. بند اول بیان می‌داشت که تصمیم‌گیری درباره پوشش زنان٬ بر عهده خود زنان است. بند هشتم نیز خواستار برطرف کردن کاستی‌های قانون حمایت از خانواده و تضمین حقوقی بود که از زن‌ها سلب شده بود. 

هم حکومت و هم نیروهای اپوزیسیون، از توان جنبش خودجوش زنان شگفت‌زده شدند. حکومت اسلامی سعی کرد تا بیانیه خمینی را به‌عنوان یک «توصیه» و نه یک فرمان تفسیر کرده و بدین‌طریق جنبش اعتراضی را ساکت کند. داماد خمینی، که او هم روحانی بود، شتاب‌زده به تلویزیون رفت تا به زن‌ها اطمینان دهد که حجاب اسلامی ضرورتا به معنای پوشیدن چادر نیست، بلکه هر لباسی که موی زن‌ها را بپوشاند و بدن آنها را نشان ندهد «مناسب» خواهد بود. وی حملات خیابانی به زن‌ها را نیز محکوم کرد و خواستار آن شد که خشونتی که به‌نام اسلام انجام می‌شد، هرچه زودتر پایان پذیرد. این گفته اما، زنان معترض را قانع نکرد.

راهپیامیی‌ها و نشست‌های اعتراضی و اعتصابات به‌مدت چند روز ادامه یافت. حزب الله نیز، در طول این مدت، همچنان با شعارهای توهین‌آمیز و حملات فیزیکی، به برخورد با زنان معترض ادامه می داد.

کیت میلت که برای روز جهانی زن به ایران سفر کرده بود، اعتراضات زنان را این‌گونه توصیف کرد: «من هیچ فکر نمی‌کردم که دارم به مرکز یک بهمن می روم. از چند هفته پیش‌تر از این اعتراضات می‌دانستم که در تهران چندتایی فمینیست مبارز وجود دارند، اما حالا هزاران نفرشان در خیابان هستند. زنان ایرانی حال در مرکز مبارزه جهانی ما قرار دارند.»

جنبش زنان به‌عنوان نیرویی سیاسی با خواست مشخص فمینیستی در حال ظهور بود، و برای اولین‌بار هیچ سازمان یا حزب سیاسی‌ای نمی‌توانست بسیج زنان را به نام خود جا بزند. این امر، در تاریخ نوین ایران پس از مشروطه بی‌سابقه بود.

جامعه مردان روشنفکران سکولار از این جنبش اعتراضی عدالت‌جویانه پشتیبانی نکرد. بسیاری از زنان ملی‌گرا و چپ و لیبرال که راهپیامیی‌های اعتراضی را به راه انداخته بودند، ترسیدند که جنبش ضد حجاب اهداف «مهم‌تر» انقلاب ضد امپریالیستی را به‌خطر اندازد و بنابراین، هر روز از جمعیت حاضر در اعتراضات کاسته می‌شد.

خیلی‌های دیگر صرفا به این خاطر که عقب نشینی رژیم را پیروزی ِ نهایی قلمداد می‌کردند، دست از اعتراض کشیدند؛ عدم حمایت مردان٬ نبود یک تشکیلات سازمان‌یافته مستقل زنان و فقدان تجربه سیاسی و دانش تاریخی نسبت به تجربیات پیشگامان حقوق زنان در ایران نیز، در افول جنبش اعتراضی سهیم بود. این عوامل دست به دست هم دادند تا این حقیقت نادیده گرفته شود که استمرار مقاومت ِ جمعی، تنها راه مؤثر برای به چالش کشیدن تعرضات بنیادگرایان استشش. عقب نشینی موقتی رژیم در مواجهه با تظاهرات ضدحجاب، آشکارا نشان‌دهنده قدرت ِ کنش ِ جمعی و خودباور زنان بود.