برای رنج مهاجران افغانستانی

جولای 29, 20250 comments

در سایه‌ی جنگ و بحران، جمهوری اسلامی با توجیه امنیتی، هزاران مهاجر افغانستانی را از ایران اخراج می‌کند؛ اما شواهد نشان می‌دهد این سیاست ریشه در مهاجرستیزی مزمن دارد، نه نگرانی‌های واقعی. زنانی که به افغانستان بازمی‌گردند، با درهای بسته آموزش و کار روبه‌رو می‌شوند، کودکانی که از خانواده جدا شده‌اند، و خانواده‌هایی که همه زندگی‌شان را در یک روز از دست داده‌اند. این فاجعه، نتیجه‌ سیاستی‌ست که انسان را ابزار می‌بیند.

در پی جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، حکومت موجی تازه از اخراج مهاجران افغانستانی را به راه انداخت. ادعای اصلی مقامات این است که برخی از این مهاجران، در اقدامات امنیتی یا خرابکارانه دست داشته‌اند. اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که این بهانه، بیش از آن‌که ریشه در نگرانی‌های واقعی امنیتی داشته باشد، ابزاری برای پیشبرد سیاست‌های مهاجرستیز داخلی است که از مدت‌ها پیش در جریان بوده است.

بر اساس داده‌های سازمان بین‌المللی مهاجرت (IOM)، بین سال‌های ۲۰۲۱ تا پایان ۲۰۲۴ بیش از ۳ میلیون مهاجر افغانستانی از ایران اخراج شده‌اند؛ تنها در سال ۲۰۲۴ این رقم به ۱.۲ میلیون نفر رسید. این در حالی است که موج گسترده مهاجرت پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان آغاز شد.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی از دیرباز سیاست محدودسازی و اخراج مهاجران را دنبال کرده، اما جنگ اخیر بهانه‌ای برای تشدید این روند فراهم کرده است. هدف واقعی، کنترل نارضایتی‌های اقتصادی، اجتماعی و استفاده ابزاری از مهاجران به‌عنوان سپر بلا در برابر فشارهای داخلی است.

یکی از فاجعه‌بارترین ابعاد این سیاست، آسیب‌هایی است که به زنان و کودکان وارد می‌شود. یونیسف گزارش کرده که از آغاز ۲۰۲۴، حدود ۵۰۰۰ کودک در جریان اخراج از خانواده‌هایشان جدا شده‌اند. زنان و دختران پس از بازگشت به افغانستان، با محدودیت‌های شدید شرعی تحت حاکمیت طالبان مواجه می‌شوند: ممنوعیت آموزش برای دختران بالای ۱۲ سال، ممنوعیت کار و حتی خروج از خانه بدون محرم. این شرایط، آنان را در معرض فقر مطلق، خشونت خانگی و سرکوب جنسیتی قرار می‌دهد.

مهاجران افغانستانی بسیاری سال‌ها در ایران حتی به صورت قانونی، زندگی کرده، کار کرده و سرمایه‌گذاری مالی و عاطفی کرده بودند. برخی خانواده‌ها تا ۱۰۰ میلیون تومان برای رهن خانه پرداخت کرده‌اند. اما اخراج ناگهانی آنان، بدون فرصت بازپس‌گیری پول یا حتی جمع‌کردن وسایل، همه چیز را نابود کرده است. گزارش‌هایی از مهاجرانی وجود دارد که پس از ۳۰ یا ۴۰ سال زندگی در ایران، اکنون در افغانستان بی‌سرپناه، بی‌درآمد و بی‌پناه مانده‌اند. این فروپاشی نه‌تنها مالی، بلکه روانی و اجتماعی نیز هست.

سیاست اخراج گسترده مهاجران، نه واکنشی امنیتی بلکه بخشی از استراتژی سرکوبگرانه داخلی است که هزینه آن را انسان‌های بی‌دفاع پرداخت می‌کنند. تا زمانی که این رویکرد تغییر نکند و حکومت جمهوری اسلامی به تعهدات انسانی و بین‌المللی خود پایبند نشود، بحران مهاجرت تنها عمیق‌تر خواهد شد. همکاری با سازمان‌های بین‌المللی و اتخاذ سیاستی انسانی‌تر، ضرورتی فوری و اخلاقی برای جلوگیری از این فاجعه انسانی است.