با تیم ما آشنا شوید
تیم «اتحاد برای ایران» شامل شبکهای جهانی و متنوع از کنشگران ایرانی و متحدینشان میشود که متعهد به پشتیبانی از ایرانی آزاد و دموکراتیک هستند. با توجه به نگرانیهای امنیتی که مربوط به ماهیت کار ما میشوند تنها شمار کوچکی از اعضای تیم ما، کارشان و کنشگریشان را در عموم مطرح میکنند. در اینجا میتوانید راجع به چند نفر از اعضای تیم ما بیاموزید.
فیروزه محمودی
مدیر اجرایی
انقلاب ۵۷ ایران و سالهایی که در پی آن آمدند به شخصیت من شکل دادند. یادم هست که در تظاهراتهای عظیم شرکت میکردم و در هیاهوی هیجان، آشوب و امید بودم. به کلاس پنجم که رسیدم درکی قوی از مساله عدالت داشتم و مدرسهام را از محلهای مرفه عوض کردم تا در مدرسهای باشم که به طبقه کارگر خدمات میداد.
دوازده سالم بود که ایران را به مقصد آمریکا ترک کردم.
در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی درس اقتصاد سیاسی خواندم و بعدها در رشتههای علوم زیستمحیطی و سیاستگذاری عمومی فوق لیسانس گرفتم. هفت سال به عنوان هماهنگکننده بینالمللی و حمایتگر بهداشت زیستمحیطی کار کردم. اول در سازمان غیردولتی «خدمات درمانی بدون آسیب» و سپس در یکی از پروژههای برنامه توسعه سازمان ملل متحد در موضوع کاهش زبالههای سمی. تلاش من در راستای برساختن جنبشها در همکاری با جوامعی در بیست کشور جنوب جهانی بود.
در سال ۲۰۰۹ که میلیونها ایرانی دست به اعتراض به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری زدند و وحشیانه سرکوب شدند، من هم احساس غرور میکردم و هم احساس یاس. لحظه کلیدی زمانی بود که ویدئویی به نام «اینجا کجاست؟» را دیدم که در آن زنی شعرش را با اشک میخواند. چیزی درون من تکان خورد و تصمیم گرفتم روزی جهانی سازمان دهم. ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۹ شاهد برگزاری تظاهرات در ۱۱۰ شهر بودیم تا بزرگترین روز پشتیبانی جهانی از ایران در تاریخ شکل بگیرد. مدت کوتاهی بعد بود که سازمان «اتحاد برای ایران» را بنیان نهادم.
ایجاد «اتحاد برای ایران» و رشد دستجمعی آن چالشبرانگیزترین و باارزشترین کار زندگی من بوده است – توشه عمر من.

نور سعید
مدیر عامل
من همیشه میدانستم که میخواهم حرفه خود را صرف مبارزه برای برابری، حقوق بشر و عدالت کنم و این انرژیهای خود را در ابتدا صرف حیطه خدمات درمانی کردم و در عرصه بهداشت عمومی و در زمینه حمایتگری و حقوق باروری فعالیت حرفهای میکردم.
پس از دریافت مدرک فوق لیسانس در رشته بهداشت عمومی و اسکان یافتن در منطقه سان فرانسیسکو، این تعهدهای من از زمینه بهداشت به مساله وسیعتر مبارزه برای حقوق جامع بین مردمانی معطوف شدند که بیشترین احساس تعلق را به آنها میکردم. من متولد آمریکا هستم و والدینم ایرانی هستند. این بخت را داشتم که تمام تابستانها را در ایران بگذرانم و آن دوران تاثیرگذار نقش مهمی در شکل دادن به شخصیت امروز من داشتند. مادرم همیشه میگفت که نور «یک پایش آنجا است و یک پایش اینجا» و هنوز هم همین به نظرم درست میآید. انجام این کار موهبت بزرگی است و بسیار احساس خوشبختی میکنم که خانهای در «اتحاد برای ایران» یافتهام.

شقایق نوروزی
مدیر ارتباطات فارسی
من بخاطر شور و شوقم برای عدالت و رویای ایران آزاد و دموکراتیک به «اتحاد برای ایران» پیوستم. پیش از اینکه به این سازمان بپیوندم بازیگر سینما بودم و بعدها از بنیانگذاران جنبش «من هم» در ایران. در ایجاد صفحات و کانالهایی در رسانههای اجتماعی نقش داشتم که هدفشان شنیده شدن صدای زنان بود. امید من این است که این جنبشها زنده بمانند و به کار خود ادامه دهند تا زمانی که زنان و جامعه کوئیر چنانکه حقشان است به رسمیت شناخته شوند و به سهمشان از عدالت در سراسر جهان برسند. من باور دارم که ما میتوانیم در کنار همدیگر جهانی آزاد از تبعیض، خشونت و بیعدالتی تشکیل دهم. کار من با «اتحاد برای ایران» بخشی از آن هدف است و امیدوارم که بتوانم با بقیه ارتباط بگیرم و جوامعی بسازیم که به همدیگر توان ببخشد و همهمان را پیش ببرد.

محمود معصومی
پژوهشگر، حقوق بشر
من به عنوان شهروند کنشگر بخاطر مخالفت با اعمال دولت ایران و تلاش برای بهبود دموکراسی در این کشور به زندان انداخته شدم. مشکلات امنیتی و فشارهایی که در ایران بر منتقدین سیاسی، چه درون زندان و چه بیرون زندان، آورده میشود تاثیر مستقیمی بر من گذاشت. همین بود که پس از ترک کشور نیز دست به کار در زمینه زندانیان سیاسی زدم. هدف من رسیدگی به مصائب زندانیان سیاسی و اعمال پروژههای مربوطه است. دوست دارم روزی را ببینم که هیچ انسانی در ایران بخاطر اندیشههایش مورد تعقیب قرار نمیگیرد. از سال ۲۰۱۶ در ۲۰۱۸ طی چند مرحله توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدم و سپس مجبور به ترک کشور شدم. اکنون در ترکیه زندگی میکنم و به عنوان پژوهشگر در تیم اطلس زندانهای ایران کار میکنم.

رامین شفیعی
مسئول عملیات
من متولد منطقه سان فرانسیسکو هستم و مدتها است خادم اجتماعی جوامع تحت تاثیر سیستمها هستم. کار من در زمینه حمایتگری در دوران لیسانسم در دانشگاه نیویورک آغاز شد. مدت کوتاهی پس از مرگ غمبار اریک گارنر به دست پلیس نیویورک، من مسئول مصاحبه با اعضای جامعه خود در باره احساسات و نظراتشان راجع به افسران پلیسی شدم که قرار بود خادم آنها باشند. این تجربه غمبار و روشنکننده مرا وارد حرفه خدمات اجتماعی کرد. پس از دریافت مدرک لیسانس در رشته روانشناسی کاربردی به مدت دو سال به «آمریکورپز» (نهاد خدمات ملی و اجتماعی دولت آمریکا) پیوستم تا برنامههای قوی دانشگاهی و هدایتگری خود را در خدمت جوانان منطقه سان فرانسیسکو قرار دهم که از خدمات کافی برخوردار نبودند.
خانواده من اهل ایران هستند اما خودم هرگز فرصت سفر به این کشور را نداشتهام. تنها تماسی که میتوانستم با میهنِ خانوادهام حفظ کنم از طریق تعقیب کنجکاویهای خودم با درسهای تاریخ و همایشهای هر چند وقت یکبار دیاسپورا بود. امروز اما افتخار و موهبت اینرا دارم که در چارچوب سازمان «اتحاد برای ایران» به شور و شوق برای خدمت به انسانها ادامه دهم و از مردم ایران پشتیبانی کنم.

علیرضا احمدی
دستیار پروژه، کنشگری امن
من به عنوان فردی ایرانی که تعهدی تخفیفناپذیر به آرمان آزادی و سعادت برای ایران دارم همواره کوشیدهام در کنار کسانی قرار بگیرم که خواهان جستجوی آزادی هستند. زمانی که در ایران بودم فعالانه در مبارزه برای آزادی مشارکت داشتم و از زمانی که از میهنم نقل مکان کردم با پایداری در همین راه به پشتیبانی از صداهای زندانیان سیاسی و خانوادههایشان درون ایران و بلندتر کردن صدای آنها ادامه دادهام.
من دستیار پروژهای متعهد در «اتحاد برای ایران» هستم و در این سمت، تمرکز اصلی من حول پشتیبانی جامع از کنشگران و معترضین است که سخت میکوشند تا تغییر مثبت رقم بزنند. من از طریق نقش خود به این درک رسیدهام که مستقل از پیشینه دانشگاهی یا اشتغال حرفهای افراد همیشه راههایی برای کمک به بهبود جهان ما و رقم زدن محیطی برای بهبود کیفیت زندگی دارند.
با شرکت فعالانه در پروژههایی که هدفشان جان دادن به جامعهای است که آزاد و خوشبخت باشد من همچنان نقش خود را در ماموریت شریف رقم زدن آیندهای بهتر برای ایران ایفا میکنم.

یاسمن چوبه
مدیر برنامه
من در کشوری به دنیا آمدم که حقوق بشر در آن مورد بیتوجهی است و به راستی چه شگرف است که همین میتواند تاثیری بنیادین بر آمال زندگی انسان داشته باشد. من ابتدا میخواستم نویسنده داستانی شوم اما به این نتیجه رسیدم که بهتر است شور و شوق برای نویسندگی را در خدمت آموزش به مردم درباره حقوقشان قرار دهم. برای من مهم این بود که به موضوعاتی بپردازم که اغلب در کتابها و روزنامهها سرکوب میشدند از جمله حقوق زنان، حقوق جامعه «ال جی بی تی کیو» و غیره.
این آغاز سفر من بود. در این سفر به سوی همکاری با نهادهای غیرانتفاعی و دریافت مدرکی دانشگاهی در رشته مطالعات اجتماعی رفتم. امروز در سازمانی بینظیر فعالیت میکنم که متعهد به قدرت بخشیدن به ایرانیان و فراهم کردن این فرصت به آنها است که صدای خود را به گوش برسانند و از طریق قدرت فنآوری به بهبود آزادیهای مدنی دست بزنند.

مصی ابوالحسن
پژوهشگر، کنشگری امن
من از سال ۲۰۰۰ در ایران در روزنامهها و مجلات مختلف به عنوان روزنامهنگار اجتماعی و سیاسی کار میکردم. آخرین سمت روزنامهنگاریام در ایران مشاور رسانهای یکی از اعضای شورای شهر تهران بود – همین سمت باعث شد نگاه نزدیکتری به نظام سانسور و کنترل در جمهوری اسلامی داشته باشم و همین بود که در سال ۲۰۱۶ روزنامهنگاری تمام وقت در رسانههای ایران را کاملا کنار گذاشتم. آن سمت باعث شد به این نتیجه برسم که امکان تغییر این حکومت سرکوبگر با فعالیتهای فردی و مخفیانه خود را ندارم – در عوض باشد بخشی از یک تیم باشم.
پس از این بود که مخفیانه در یک دوره کوتاه رهبری زنان که دانشگاه دیاکین در تایلند برگزار میکرد شرکت کردم و با سایر زنان فعال در این عرصه آشنا شدم. در نتیجه، جمهوری اسلامی بخاطر فعالیتهایی که در عرصه حقوق زنان داشتم در سال ۲۰۲۰ مرا به زندان محکوم کرد. پس از آزادی از کشور گریختم و در ترکیه پناهنده شدم. همکاری من با «اتحاد برای ایران» فرصتی است که در سالهای اخیر به دنبال آن بودهام. امروز خوشحالم که میتوانم در کنار سایر مبارزین تیم «اتحاد برای ایران» برای آزادی ایران مبارزه کنم.

سیامند رضایی
پژوهشگر، کنشگری امن
من به عنوان شهروند کرد همیشه در ایران تبعیض را بخاطر هویت جنسیتی، زبان، فرهنگ، قومیت و حتی تبعیض مذهبی ترجمه کردم. در ایران که بودم میکوشیدم هر چه در توان دارم برای مبارزه با این نوع تبعیض انجام دهم و هرگز شرایط موجود را نپذیرفتم. اما وقتی افزایش فشار باعث شد فعالیتهای من و امکانهای زندگیام زیادی محدود شوند مجبور به ترک کشور شدم. از آن پس همیشه کوشیدم هر چه در توان دارم برای افکار آزادی انجام دهم و صدای زندانیان سیاسی و ملیتهای تحت ستم، اقلیتهای جنسی و جنسیتی، کنشگران زیستمحیطی و سایر بخشهای جامعه ایران باشم.
اکنون پژوهشگری متعهد در «اتحاد برای ایران» هستم و تمرکز اصلی من پشتیبانی از کنشگران و معترضینی است که برای رقم زدن تغییرات مثبت درجامعه ایران و رسیدن به نظامی دموکراتیک و برابر میکوشند. به نظر من، منطقه ما خاورمیانه درگیر جنگ و بیعدالتی است و کشورها تحت سلطه دولتهایی خودکامه، ضدزن، ضد «ال جی بی تی» و ضد محیط زیست هستند. در این فضا هرگونه تلاشی، حتی کوچک، برای رقم زدن آزادی، برابری و دموکراسی مفید و قابل تحسین است. هدف من همگام بودن با کنشگران و مردمی است که برای زندگی آزاد و دموکراتیک در خاورمیانه، بخصوص در ایران و کردستان مبارزه میکنند.

رضا قاضینوری
مشاور برنامه
رضا قاضینوری در زمینه فنآوری و حقوق بشر و تقاطع این دو عرصه فعالیت میکند. او به عنوان بنیانگذار «ایران کوباتور» در شکل دادن به چند ابراز فنآوری نقش داشته که هدفشان ارتقای حقوق بشر و مشارکت مدنی است. از جمله نرمافزار «گرشاد» ابزاری که از طریق جمعسپاری کار میکند و برای این طراحی شده که به ایرانیان در یافتن راههای امنی کمک کند که بتوانند با آنها از دستگیری یا توقف توسط گشت ارشاد بگریزند. این پروژه و سایر پروژهها به پیشبرد کنشگری سبک زندگی در ایران کمک کردهاند.
رضا در طول دوران حرفهای خود در چندین پروژه خطیر آزادی اینترنتی فعال بوده است. سابقه او در عرصههای امنیت، حریم خصوصی و مدیریت ریسک او را در جایگاهی قرار داده تا به امنیت پلاتفرمهای دیجیتالی کمکی کند که به اقلیتها و افرادی که در موقعیتهای آسیبپذیر هستند خدمات میدهند. رضا چندین مدرک حرفهای دارد از جمله مدارک رسمی «مدیر امنیت اطلاعات»، «بازرس سامانههای اطلاعات» و «متخصص امنیتی سامانههای اطلاعات».

زاکاری استیکنی
مدیر پروژه، کنشگری امن
اولین بار در پی اعتراضات مربوط به انتخابات ۲۰۰۹ بود که من به عنوان دانشجو به صورت داوطلبانه با «اتحاد برای ایران» کار کردم. من هم تحت تاثیر تعهد مردم ایران به آرمانهای آزادی و دموکراسی بودم و هم از چیزی الهام گرفتم که به نظرم قدرت تحولبخش فنآوری برای کمک به مردم برای سازماندهی و رسیدن به این آرمانها میآمد. بعدها «بهار عربی» انگار بازتاب لحظهای بود که شاید اوج خوشبینی درباره حلقه ارتباط بین فنآوری، آزادی اطلاعات و حکمرانی دموکراتیک بود. این خوشبینی برای من هیجانانگیز بود و دست به حرکت داوطلبانه و همکاری با «اتحاد برای ایران» و فراسوی این سازمان با هدف ساختن فنآوریهای آزادیبخش زدم.
حالا پس از گذشت سالها میبینیم که رابطه بین فنآوری و دموکراسی به نظر بسیار پرچالشتر است. دولتها در سراسر جهان از ابزارهای پیشرفته و نوظهور برای نظارت، سرکوب و خشونت علیه مردمان خودشان استفاده میکنند. آن خوشبینی اولیه که داشتم حالا محدودتر شده و به این درک رسیدهام که فنآوری به خودی خود ما را نجات نخواهد داد. همبستگی و تعهد به این فکر که هیچ کدام از ما آزاد نیست تا زمانی که همه آزاد باشیم اما شاید چنین کند. سعدی، شاعر ایرانی، قرنها پیش این روحیه را در این بیت خلاصه کرد: «بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش زیک گوهرند.» من با سازمان «اتحاد برای ایران» همکاری میکنم تا در آیندهای نقش بازی کنم که در آن چشمانداز سعدی در مورد همبستگی، عدالت و اجتماع به پیروزی برسد.
