سوءمدیریت جمهوری اسلامی در حفاظت از جان شهروندان در جنگ ۱۲ روزه

جولای 26, 20250 comments

جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل که با حملات غافلگیرانه به تاسیسات نظامی و هسته‌ای ایران آغاز شد، ناکارآمدی فاحش جمهوری اسلامی در حفاظت از جان شهروندان را به‌وضوح آشکار ساخت. جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۰.۳ میلیارد دلار بودجه نظامی هزینه کرده که معادل ۲.۱ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور بوده است؛ رقمی که هرچند نسبت به برخی کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی (۷.۰۹ درصد) و اسرائیل (۵.۳۲ درصد) پایین‌تر است، اما همچنان قابل توجه محسوب می‌شود. با این حال، پرسش اساسی اینجاست که چه میزان از این بودجه صرف سازوکارهای محافظت از غیرنظامیان در زمان جنگ شده است؟

بخشی از هزینه‌های دفاعی باید به «دفاع غیرنظامی» یا همان حفاظت از شهروندان در شرایط بحرانی اختصاص یابد؛ امری که در کاهش تلفات انسانی و حفظ انسجام اجتماعی نقش کلیدی ایفا می‌کند. در بسیاری از کشورها، بین ۵ تا ۱۰ درصد از کل بودجه دفاعی به این بخش تخصیص داده می‌شود—اما در مورد ایران، نبود شفافیت و زیرساخت‌های ناکافی، تردیدهای جدی در تحقق این هدف ایجاد کرده است.

یکی از بارزترین مصادیق سوء مدیریت، نبود سیستم هشدار عمومی موثر بود. هیچ آژیر خطر یا اعلان شهری برای هشدار به مردم وجود نداشت و شهروندان، به‌ویژه در تهران، در معرض خطر حملات بدون اطلاع قبلی قرار گرفتند.

قطعی اینترنت، که به بهانه «جلوگیری از رخنه‌های سایبری» اعمال شد، به همراه سانسور شدید رسانه‌های مستقل و فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی، نه تنها دسترسی به اطلاعات حیاتی را مختل کرد، بلکه مانع از انتشار اطلاعات دقیق توسط شهروندان یا گروه‌های مدنی شد، که این خود امکان پناه‌گیری شهروندان و سازمان‌دهی کمک‌های مردمی برای اسکان یا توزیع اقلام ضروری را محدود کرد. در صورت قطع اینترنت در زمان بحران، حداقل اقدام ضروری، راه‌اندازی یک شبکه ملی اضطراری ایمن و مستقل برای حفظ ارتباطات حیاتی است؛ همان‌گونه که در کشورهای دیگر در زمان قطع اینترنت در زمان بحران تجربه شده.

  در آمریکا و کره‌ جنوبی، شبکه‌هایی مانند FirstNet و PS-LTE به‌صورت ایزوله و با اولویت ارتباطات اضطراری برای نیروهای امدادی و مردم طراحی شده‌اند تا خدمات حیاتی در زمان جنگ، زلزله یا حملات مختل نشوند. چنین سامانه‌ای باید جایگزین قطع مطلق ارتباطات شده و ضامن اطلاع‌رسانی و امدادرسانی باشد.

این مثال از آمریکا و کره جنوبی و راهکاری که این پاراگراف میده، در زمانی هست که مردم به حکومت اعتماد داشته باشن و قطع اینترنت در زمان بحران رو برای امنیت خودشون تلقی کنن، نه مثل مردم ایران که سه روز اینترنت قطع شد، فهمیدن 1500 نفر به قتل رسیدن.

فقدان پناهگاه‌های عمومی نیز یکی دیگر از ناکامی‌های جدی بود. سخنگوی دولت به مردم توصیه کرد شب‌ها را در ایستگاه‌های مترو سپری کنند، اما گزارش‌های متعدد کاربران در شبکه‌های اجتماعی نشان داد که بسیاری از ایستگاه‌های مترو در زمان حملات بسته بودند و حتی ایستگاه‌های باز فاقد امکانات اولیه برای اسکان بودند. این در حالی است که حدود ۲۰ میلیون نفر برای یافتن مکان امن به مناطق شمالی کشور گریختند، پدیده‌ای که منجر به راهبندان‌های سنگین، افزایش سرسام‌آور هزینه‌های سفر و مشکلات بسیار دیگری شد.

جمهوری اسلامی اولویت را به سیاست‌های نظامی داده و از زیرساخت‌های دفاعی غیرنظامی غافل مانده است. این سوءمدیریت نه تنها نقض حق حیات شهروندان است، بلکه نشان‌دهنده بی‌توجهی به تعهدات بین‌المللی حقوق بشری، از جمله ماده ۶ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون‌های ژنو است که بر حفاظت از غیرنظامیان در زمان جنگ تاکید دارند. 

جنگ ۱۲ روزه، تجربه‌ای تلخ و هشداردهنده بود که بار دیگر ضرورت توجه جدی به تأمین نیازهای پایه‌ای حفاظتی برای مردم در زمان بحران را به‌روشنی یادآوری کرد.